دولت چابك
سرمقاله اعتماد ملی 2 دی 1387
رهبر معظم انقلاب دهه چهارم انقلاب اسلامي را دهه <پيشرفت و عدالت> نام نهادهاند. درواقع تمايل ذاتي بشر براي تجميع آرمانهاي مورد خواست خويش، اهتمام جدي به اين مهم را ضروري ساخته است. در سالهاي اخير تمام نظريات جامعهشناختي پيرامون اين مفهوم متمركز است كه توسعه و پيشرفت غيرانساني، فرجامبخش خواستهها و آمال جامعه انساني نيست. به زبان سادهتر توسعه زماني شكل تام و كمال خود را مييابد كه مولفههاي انساني ازجمله عدالت وجه بارز آن جوامع باشد. عدم توجه برخي سياستسازان و مديران توسعه در ممالك غربي نميتواند نافي اين نظريه باشد كه نميتوان پيشرفت و عدالت را بهعنوان دو مقوله جدا از يكديگر دنبال كرد. جامعه اسلامي در ذات خود عدالت را بهعنوان نهاييترين هدف در آموزهها دنبال ميكند، خداوند در نظريه اسلامي عادل است و انسان الهي عدالتطلب. نهايت پيشرفت و توسعه نيز امكان استقرار مناسب و باصواب امور در جاي خويش است؛ اينكه بتوان جامعهاي طراحي كرد كه در آن هم پيشرفت باشد و هم عدالت.
يكي از مهمترين و شايد آخرين رهيافتهاي بشر نوين دولت چابك (Ajile state) است؛ همان دولتي كه علي لاريجاني بهعنوان رئيس مجلس شوراي اسلامي خواهان استقرار و تحقق آن است. با ايجاد يك دولت چابك است كه ميتوان به همآغوشي پيشرفت و عدالت اميدوار بود. اما اعتقاد به دولت چابك لزوما منجر به چابكي دولت نخواهد شد ولي از الزامات مهم چابكي كوچك بودن دولت است. براي نيل به اين امر بايد طرح و برنامهاي هدفمند و با دورنماي معلوم طراحي كرد. مفهوم اصلي اين ايده آن است كه برنامهريزي، طراحي نقشه،متدلوژي نيل به اين امر و معماري مناسب صورت پذيرد. ما بايد دولت را براي چابكي كوچك كنيم. نفس كوچكسازي هدف طراحان مديريتي نيست. هر قدم بايد در چارچوب نقشه بزرگي كه جزئيات مديريتي آن روشن شده، صورت پذيرد. دولت چابك از دل يك اراده طراحيشده درميآيد. اين ايده معتقد به واگذاري امور به مردم و البته سياستگذاري است نه سياستگزيني. رشد بخش خصوصي در كنار عدم مداخله در امور لزوما مردمي و كاهش تصديگري دولت به عنوان يك استراتژي ماندگار هدف اين برنامه بايد باشد؛ باور واقعي به ناكارآمدي ساختار بوروكراتيك، فشل و بزرگ دولت كه منجر به كنارهگيري نهاد ديواني از امور اجرايي و مداخله بخشهاي مختلف مدني در حوزه مديريت اقتصادي شود. اين كار دولت را از چاه ويل و عميق دولتي بودن نجات داده به شناگري شاداب بدل ميكند. در غير اين صورت اين گونه اظهارات تنها به آرزوهايي قشنگ و البته دستنايافتني بدل ميشود و ميتواند به گفتماني براي رضايت زودگذر تبديل شود؛ همانند طرحهايي از جنس تكريم ارباب رجوع! اينكه به چنين طرحهايي پس از 30 سال تن ميدهيم نشانگر دو امر است؛ فقدان حرمت اربابرجوع و عدم باور به آنها.با اين همه ايده دولت چابك تئوري مناسب و معقولي است كه به نظر ميرسد اين حقيقت كه دولت نهم را نميتوان دولتي چابك فرض كرد، اجماعي مناسب ميان اصولگرايان و اصلاحطلبان را سبب شده است.
منبع: اعتماد ملی، دوشنبه, 2 دی 1387
http://etemademeli.com/1387/10/2/EtemaadMelli/818/Page/1/
سرمقاله اعتماد ملی 2 دی 1387
رهبر معظم انقلاب دهه چهارم انقلاب اسلامي را دهه <پيشرفت و عدالت> نام نهادهاند. درواقع تمايل ذاتي بشر براي تجميع آرمانهاي مورد خواست خويش، اهتمام جدي به اين مهم را ضروري ساخته است. در سالهاي اخير تمام نظريات جامعهشناختي پيرامون اين مفهوم متمركز است كه توسعه و پيشرفت غيرانساني، فرجامبخش خواستهها و آمال جامعه انساني نيست. به زبان سادهتر توسعه زماني شكل تام و كمال خود را مييابد كه مولفههاي انساني ازجمله عدالت وجه بارز آن جوامع باشد. عدم توجه برخي سياستسازان و مديران توسعه در ممالك غربي نميتواند نافي اين نظريه باشد كه نميتوان پيشرفت و عدالت را بهعنوان دو مقوله جدا از يكديگر دنبال كرد. جامعه اسلامي در ذات خود عدالت را بهعنوان نهاييترين هدف در آموزهها دنبال ميكند، خداوند در نظريه اسلامي عادل است و انسان الهي عدالتطلب. نهايت پيشرفت و توسعه نيز امكان استقرار مناسب و باصواب امور در جاي خويش است؛ اينكه بتوان جامعهاي طراحي كرد كه در آن هم پيشرفت باشد و هم عدالت.
يكي از مهمترين و شايد آخرين رهيافتهاي بشر نوين دولت چابك (Ajile state) است؛ همان دولتي كه علي لاريجاني بهعنوان رئيس مجلس شوراي اسلامي خواهان استقرار و تحقق آن است. با ايجاد يك دولت چابك است كه ميتوان به همآغوشي پيشرفت و عدالت اميدوار بود. اما اعتقاد به دولت چابك لزوما منجر به چابكي دولت نخواهد شد ولي از الزامات مهم چابكي كوچك بودن دولت است. براي نيل به اين امر بايد طرح و برنامهاي هدفمند و با دورنماي معلوم طراحي كرد. مفهوم اصلي اين ايده آن است كه برنامهريزي، طراحي نقشه،متدلوژي نيل به اين امر و معماري مناسب صورت پذيرد. ما بايد دولت را براي چابكي كوچك كنيم. نفس كوچكسازي هدف طراحان مديريتي نيست. هر قدم بايد در چارچوب نقشه بزرگي كه جزئيات مديريتي آن روشن شده، صورت پذيرد. دولت چابك از دل يك اراده طراحيشده درميآيد. اين ايده معتقد به واگذاري امور به مردم و البته سياستگذاري است نه سياستگزيني. رشد بخش خصوصي در كنار عدم مداخله در امور لزوما مردمي و كاهش تصديگري دولت به عنوان يك استراتژي ماندگار هدف اين برنامه بايد باشد؛ باور واقعي به ناكارآمدي ساختار بوروكراتيك، فشل و بزرگ دولت كه منجر به كنارهگيري نهاد ديواني از امور اجرايي و مداخله بخشهاي مختلف مدني در حوزه مديريت اقتصادي شود. اين كار دولت را از چاه ويل و عميق دولتي بودن نجات داده به شناگري شاداب بدل ميكند. در غير اين صورت اين گونه اظهارات تنها به آرزوهايي قشنگ و البته دستنايافتني بدل ميشود و ميتواند به گفتماني براي رضايت زودگذر تبديل شود؛ همانند طرحهايي از جنس تكريم ارباب رجوع! اينكه به چنين طرحهايي پس از 30 سال تن ميدهيم نشانگر دو امر است؛ فقدان حرمت اربابرجوع و عدم باور به آنها.با اين همه ايده دولت چابك تئوري مناسب و معقولي است كه به نظر ميرسد اين حقيقت كه دولت نهم را نميتوان دولتي چابك فرض كرد، اجماعي مناسب ميان اصولگرايان و اصلاحطلبان را سبب شده است.
منبع: اعتماد ملی، دوشنبه, 2 دی 1387
http://etemademeli.com/1387/10/2/EtemaadMelli/818/Page/1/
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر