اللهم انا نرغب الیک فی دوله کریمه

۱۳۸۷ دی ۷, شنبه

سفر با قطار فساد از ایستگاه بی تدبیری

سفر با قطار فساد از ایستگاه بی تدبیری
در این مقاله به دو معضل ریشه ای مسافرتهای شهروندان، که ناشی از سوء مدیریت دولتی است اشاره می کنیم؛
بلیط به اندازه کافی بود!
حدوداً 14 آبان جهت تهیه بلیط قطار برای 24 آبان 87 به آژانس های مسافرتی مراجعه نمودم و توانستم برای 24 آبان بلیط رفت از تهران به مراغا(مراغه) تهیه کنم، اما برای بلیط برگشت از مراغا به تهران برای 29 آبان 87 بلیت پیدا نشد، اما در اثر مراجعات و جستجوهای متعدد بالاخره فردی را پیدا کردند که تضمین کرد هر زمان که خواستید می توانم برای 29 آبان بلیت قطار در اختیار شما قرار دهم. ولی ما به امید پیدا کردن بلیت از طریق خرید بلیت استردادی یا اینترنتی همچنان در جستجو بودیم، و پی در پی به آزانس ها مراجعه می نمودیم.تا اینکه درفرجام کار در صبح جمعه 29 آبان به این نتیجه رسیدیم که دیگر امیدی به تهیه بلیت قطار برای 29 آبان نیست و یا باید با اتوبوس سفر کنیم ، یا از همان مرد دستفروش بلیت تهیه کنیم. در نهایت حدود ساعت 11:50 نزدیک به ظهر به آن مرد مراجعه نمودیم و با 20000 ریال تفاوت قیمت بلیت تهیه نمودیم، نکته جالب اینکه هنوز در دست آن مرد بلیت قابل توجهی وجود داشت و دنبال مشتری می گشت. و در ادامه نیز با پرداخت 35500 ریال بلیت را به نام خود نموده و سوار شدیم، اما نکته قابل توجه تر اینکه در کوپه ای که من بودم تمامی هر شش نفر حاضر در آنجا همانند من پس از روزها جستجو بالاخره از دستفروش و مخصوصاً از همان دست فروش بلیت تهیه کرده بودند. و باز نکته جالب اینکه رییس قطار آنقدر پول از مسافرین جمع کرده بود که کیف پولش کاملاً پر شده بود، گویی هیچ کس از آژانس های مسافرتی ببلیت تهیه نکرده بود. ذکر این نکته مهم است که روز چهارشنبه یعنی 27آبان 87 به مناسبت عید غدیر تعطیل رسمی بود و خیل عظیمی از مردم به مسافرت پرداخته بودند.
در اینجا نکاتی هست که باید دقت شود:
1- از قرار معلوم مدیران راه آهن و آژانس های بلیت فروشی و دستفروشان و حتی عوامل ناجا قرارداد یا باند مشخصی ایجاد کرده بودند و با همکاری هم این تخلفات را انجام می دادند، و گرنه تخلفی به این بزرگی و وضوح،با کوتاهی یکی از این طرف ها قابل انجام نیست.
2- همچنان که دستفروش هم اشاره می کرد و هم یادآوری می کرد(جهت متقاعد کردن مشتری به قیمت بالا) روی ایام تعطیلی و جمعه های پس از تعطیلی تمرکز خاصی وجود دارد، چرا که غالب مردم خواهان مسافرت در این ایام هستند و تقاضای بلیت در این ایام جهش معنی داری دارد.
3- به دقت در مورد مذکور مشخص می شود که بلیت به اندازه کافی یا حداقل نزدیک به میزان تقاضا موجود بوده، و تنها دلیل کمیابی آن احتکار و انحصارگری باند دستفروشی بوده است، چرا که؛
اولاً بلیتها تا ظهر جمعه و تا نزدیک 2 و3 و4 ساعت مانده به حرکت قطار هنوز در دست دسفروش بود و تمام نشده بود، و اگر کمبود شدید بلیت بود باید روزهای قبل به اتمام می رسید.
ثانیاًغالب مردم تنها توانسته بودند از این طریق بلیت تهیه کنند، همانطور که گفتم هر شش نفر حاضر در کوپه ما به این آفت دچار شده بودند، و مهمتر اینکه مبالغ هنگفتی پول نقد توسط رییس قطار جمع شده بود که نشان از فراگیر بودن این وضعیت داشت، دربازرسی و ورودی سکوی سوار شدن به قطار و نیز در محل باجه تعویض بلیت هم تمامی نشانه هالی این وضعیت هویدا بود.
4- برخی از بلیتها به صورت خردسال صادر شده بودند، که فساد را بیشتر می کرد، چرا که این بلیتها توسط دستفروشان ارزانتر خریداری شده بودند، ولی تفاوت قیمت بالایی را داشتند که خود مایه دردسر رییس قطار و مسافران سر قیمت شده بود.و نیز مهم است که خاطر نشان کنم رییس قطار نیز در اخذ جریمه از مسافران سلیقه و روش خاصی داشت و هر طور که صلاح می دید جریمه می گرفت و خلاصه اینکه روال قانونی و مشخصی را رعایت نمی کرد.
توضیح: دراینجا لازم می دانم به خاطر قانون شکنی و رفتار غیر شرعی و غیر شهروندی خودم در تهیه بلیت خارج از روال قانونی، از پیشگاه خداوند، امام عصر(عج ا.)، مردم و وجدان خودم طلب بخشش نمایم.
سفرناشی از بی تدبیری
تا چند روز دیگر با آغاز ایام سوگواری سیدالشهداء و تعطیلات تاسوعا و عاشورای حسینی دوباره، همانند سایر تعطیلی های مرسوم و رسمی، سازمانهای دولتی و پلیس را ه و سازمان هواشناسی و ... کار راهنمایی و هدایت و کنترل مسافرتهای برون شهری را درسرخط برنامه های خود قرار خواهند داد، و خبرهای مربوط به مسافرتهای بیشمار و سنگین مردم گوشهای مستمعین رسانه های دیداری و شنیداری را خواهد خراشید! آما آیا اصل ماجرا همین است؟ در جواب باید گفت خیر! اصلاً و ابداً!
معلوم نیست منظور مسئولین از این مسافرتها کدام سفر و کدام مسافر است. و جالب تر اینکه همیشه هم حرف از تدابیر و برنامه های ویژه برای راحتی مسافرین و رتق و فتق مدبرانه امور مربوط به مسافرین می زنند؟ و باز معلوم نیست منظورشان کدام تدبیر و کدام چاره اندیشی است!
شفاف سخن اینکه، تمام ایران تهران است! تمام امور اداری ایران در تهران متمرکز است! همه ایرانیان در تهران کار می کنند! همه متخصصین و نخبگان ایران مقیم تهران هستند! تمرکز های چهارگانه اداری ، سیاسی ، فنی، اقتصادی ایران در تهران، شاهکاری جهانی است! خلاصه اینکه ایران بجای مدیریت، کنترل می شود. این کنترل هم توسط نیروهای متخصص و نخبه بیشماری که از اقصی نقاط ایران در تهران جمع شده اند(چه مهاجر و چه ساکنان موقت) عملی می شود.
نتیجه اینکه؛ در ایامی که تعطیلی است، این نیروی کار میلیونی فرصتی جهت سرکشی و دیدار از خانواده و ولایت خود پیدا کرده و راهی شهرهای خود می شوند، و این سیل عظیم میلیونی جمعیت مشکلات ترددی و حمل و نقلی بوجود می آورند، که با مارک و برند سفرهای مردمی در رسانه معرفی می شوند.
حال چاره چیست؟ چاره چاره تمکین دولت به موازین علمی و مدرن ، استفاده از علم روز مدیریت دولتی و کشورداری است، مدیریت دولتی علمی اجازه تمرکز غیر اصولی به دولت نمی دهد، مخالف تمرکز اداری و سیاسی مطلق و معضل آفرین است، قائل به توزیع عادلانه امکانات در سراسر کشوراست.مدیریت را تنها در کنترل خلاصه نمی کند، نظام حمل و نقل و تردد و ترافیک فرسوده و کم بازده را نمی تابد و...
خلاصه اینکه این معضلات مقطعی مسافرتهای نجومی ریشه در مدیریت دولتی و نظام اداری دارد. نه در هماهنگی و حرف گوش کنی مردم در برابر پلیس و صداوسیما و... .
اما یک نکته اساسی؛ و آن اینکه یکی از راه حل های کارا برای تسهیل جهش وار وضع موجود حمل و نقل مسافر، تعامل سطح بالای راه آهن با شبکه قطار شهری یا همان مترو است که در اینجا مجال تشریح آن نیست؛ و انشاءا.. در آینده به تبین آن خواهیم پرداخت.

هیچ نظری موجود نیست: