اللهم انا نرغب الیک فی دوله کریمه

۱۳۸۷ آذر ۱۸, دوشنبه

بحران مالی 2008 و فرصتها و تهدیدات پیش رو

این تهدید یک فرصت است!
در مورد بحران مالی حاکم بر بازارهای مالی جهان اظهار نظرهای بیشماری شده است. که در جای خود نیازمند مطالعه و بررسی هستند. اما در مجموع روی تاثیر این پدیده بر اقتصاد کشورها و مناطق مختلف جهان وحدت نظر قابل توجهی وجود ندارد. در این مقال سعی نموده ایم به وسع خود برخی احتمالات موجود بر سر نتایج کلی این سونامی اقتصادی برخاسته از مغرب زمین را عنوان کنیم.






همچنانکه در جدول فوق مشاهده می فرمایید، بحران در کوتاه مدت اثر منفی و نامطلوب بر اقتصاد جهان و کشورها خواهد گذاشت، اما در بلند مدت تاثیر آن در اقتصاد غرب با ضرس قاط منفی بوده، ولی اقتصادهای شرقی می توانند با تدبیر و هدایت و کنترل از آن در جهت منافع خود بهره برداری کنند، که در این صورت، و همچنین درصورت حرکت یکپارچه و منسجم این کشورها، علاوه بر بهرمندی کشورهای اخیر، می تواند به جهش و رشد اقتصادی جهانی منجر گردد.

همچنان به نظرم، بدیهی است که در کوتاه مدت تاثیر بحران مالی سال 2008 بر بازارها و اقتصاد جهانی منفی خواهد بود، دلیل آن هم ایجاد نوسانات و اختلالات شکننده در غالب بازارهای جهانی و برهم زدن پیش بینی ها، که در نتیجه آن حداقل در کوتاه مدت اکثر اقتصادها، و حتی اقتصاد جزیره ای ایران نیز از تندبادهای آن در امان نمانده و نخواهد ماند.و اگر غیر از آن فکر کنیم، به احتمال قریب به یقین به خطا رفته ایم. که تجربه افت شدید قیمت نفت بهترین مثال بر این مدعاست.

اما تاثیر این موج در بلند مدت می تواند برای اقتصادهای مختلف مثبت یا منفی، و جزیی یا شکننده باشد. شاید مهلکه باشد برای اضمحلال برخی اقتصادها و یا در مقابل سکوی جهشی برای عده ای دیگر. منظور چیست؟

بگمانم در بلند مدت نیز این بحران نتیجه ای جز ضرر و زیان برای اقتصاد مغرب زمین نخواهد داشت حال کم یا زیادش مهم نیست، ولی خیلی بعید است که نتیجه این وضعیت آنچنان تغییراتی باشد که در بلند مدت فایده اش بر هزینه اش فایق بیاید. حداقل بار روانی و تشدید نرخ ریسک سرمایه گذاری در باختر زمین را تا سالها در اذهان متجلی خواهد نمود.

اما در مشرق زمین وضعیت بگونه دیگری می تواند باشد، در صورت اتحاد اجمالی و توافقات ضمنی اقتصادهای شرقی، و مدیریت صحیح آنها، این وضعیت می تواند زمینه و بستر خوبی جهت نقل و انتقال سرمایه های بسیار کلان و انگیزه ها و تخصص های بسیار مهم به خاور زمین را رقم بزند. دلیل این امر آن است که علاوه بر شرایط نامساعد و آمیخته به ریسک اقتصادهای غربی، به نظر من دیگر ظرفیت جذب سرمایه در کشورها و اقتصادهای غربی از آستانه تحمل این اقتصادها فراتر رفته و این کشور ها زمینه و فرصتی جهت گردش و بازدهی مورد انتظار این سرمایه ها را در خود ندارند. اگر اقتصاد آمریکا زمانی می توانست با ریختن گندم به دریا امنیت سرمایه را در بخش کشاورزی حفظ کند، و یا با کمک های 700 میایارد دلاری بخش مسکن را راضی نگه دارد، و یا با کمک 34 میلیارد دلاری صنعت خودرو را از تباهی برهاند، و یا با افروختن جنگها و درگیری ها صنایع سنگین و نظامی را سودآور جلوه دهد، و یا با کمک های مالی بلاعوض به اسراییل و ... از تزریق بیش از حد نقدینگی به اقتصاد آمریکا ممانعت نماید، ولی امروز اغلب این سوپاپهای اطمینان نیز نمی توانند احتمال ریسک پنهان در فرایندهای سرمایه گذاری را زایل کنند.

در مقابل در اقتصادهای شرقی با وجود منابع اولیه مناسب و بازار تقاضای بی نظیر، و مخصوصاً در اقتصادهای بکری چون ایران هر سرمایه گذاری می تواند سودآور بوده و از امنیت بالایی برخوردار باشد، در این اقتصادها هم ظرفیت و بستر و فرصت آماده است، و هم به آخرین و گرانترین تکنولوژیها نیاز نیست، و هم بازار مطمئن همراه با منابع اولیه در دسترس، آماده جذب هر نوع سرمایه گذاری و کارآفرینی است.

اما لازمه این امر چند چیز است:

1- مدیریت و هدایت دقیق و علمی و بدور از تشریفات بوروکراتیک؛

2- اهتمام در جهت ایجاد فضایی امن و بدور از ریسک برای سرمایه هایی که مهم ترین ویژگی آنها ترسو بودن است؛

3- خروج از فضای نامطمئن و شک برانگیز و فساد آور سیاسی و امتناع از تشدید وضعیت امنیتی و نظامی؛

4- همگرایی و تعامل فزاینده همراه با وحدت عمل و نظر نسبی با کشورهای منطقه؛

5- فرهنگ سازی و آموزش همگانی مردم و هدایت افکار عمومی.

اما در غیر این صورت احتمالات دیگری می تواند مطرح شود، که ادامه وضع موجود، یا بدتر شدن بیش از پیش وضع فعلی و یا دیگربار فرصت سازی جادوگرانه غربیها از این وضعیت و تبدیل تهدید به فرصت در اثر غفلت اقتصادهای خاور زمین ممکن است از آثار روی تافتن از گزینه شرح داده در فوق شده باشد.

احمد ساجدی- تهران

919/9/87-مصادف با عید قربان

هیچ نظری موجود نیست: